وقایع عجیب و سخنان طنز آمیز

آنچه عیان است چه حاجت به بیان است

وقایع عجیب و سخنان طنز آمیز

آنچه عیان است چه حاجت به بیان است

تعریض

در ولایت « گراند راپیدز» واقع در ایالت «میشیگان» امریکا، در مدرسه ای، دانش آموز نرینهء 15 ساله ای با معلم خود بر حسب شوخی زور آزمایی کرد و طی آن معلم نگون بخت را سرنگون کرد و مدتها سر معلم را در حلقهء پرتوان دستان بفشرد. لیک، مدرسه، بخاطر ایراد اهانت و ایجاد تحقیر در معلم، آن دانش آموز را، طبق مقررات موضوعه، بمدت 10 روز از حضور در کلاس معلق نمود. خبر ماجرا بگوش مادر پسرک رسد. مادر بجای اعمال تنبیه مرسوم و متداول خانواده های امریکایی، یعنی «بازداشت در خانه»، نوجوان را به گونه ای دیگر تنبیه کرد که عبارت بود از الصاق نوشته ای بر پشت لباس بمضمون:<توجه: من توی مدرسه یه کار بدی کردم و حالا دارم کفاره شو پس میدیم> و بدین صورت موظف گردید تا در مسیری برابر با هشت کیلومتر در حاشیه خیابانی حرکت و آشغال های ریخته بر زمین را جمع کند. وقتی از پسرک پرسیده شد: چونست حالت؟ گفت: <ولله، چی بگوم، کاکو.  از ای کاغذو که چسبوندن پشت لباسوم، باکوم نیس، اما ایی  «رشطی» شدن جلوی ملت حسابی حالمو گرفته!>.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد